...من تنها، من شیدا
...بی تو گریان
!غرق در بوسههای اشک
...من مسافر، تویی پایان
...راه خود باخته
!حیرانم در این میان
...چشمان چو دریا...
...گوهر دیده نثار تو کردم
...با این هدایا، با این گوهر ها، آشوفتهٔ عشق
...قلب خود قربانی معبد تو کردم
...جز اسارت، جز حقارت
...نصیبم نشد چیز دگر
...دست بسته، دل شکسته
...همچو برگ پاییزی
!!!فرش زیر پای تو بود مرا پایان
...بی تو گریان
!غرق در بوسههای اشک
...من مسافر، تویی پایان
...راه خود باخته
!حیرانم در این میان
...چشمان چو دریا...
...گوهر دیده نثار تو کردم
...با این هدایا، با این گوهر ها، آشوفتهٔ عشق
...قلب خود قربانی معبد تو کردم
...جز اسارت، جز حقارت
...نصیبم نشد چیز دگر
...دست بسته، دل شکسته
...همچو برگ پاییزی
!!!فرش زیر پای تو بود مرا پایان
No comments:
Post a Comment